اردیبهشت 92
مامان پرنسس پینار ما رو دعوت کرده بود بریم خونشون و یکشنبه یک اردیبهشت سال ٩٢ از ساعت ١٢ ظهر رفتیم خونشون .جاتون خالی خیلی خوش گذشت مامان پرنسس پینار کلی غذاهای خوشمزه هم برای نهار پخته بود .ارمیا و پرنسس پینار کلی با هم بازی کردن و ساعت حدود ٦ اکبر اومد دنبالمون .شام هم آنا دعوت کرده بود خونه خاله فهیمه رفتیم آنا آش کشک و دلمه برگ مو پخته بود .آن شب با اصرار علی ( و به قول ارمیا دادا )، پسر خاله ارمیا شب هم آنجا موندیم .
دو شنبه ٢ اردیبهشت امیر رضا پسرعمه ارمیا رو عمل کرده بودن که رفتیم تو بیمارستان ملاقاتش و ارمیا رو گذاشتم پیش آنا موند .
چهارشنبه هم رفتیم خونه عمه لیلا تا امیررضا که مرخص شده ازش عیادت کنیم که برای فردا شب شام دعوتمون کردن .
٥ شنبه هم عصر آماده شدیم و اکبر اومد دنبالمون ، اول رفتیم خونه عزیز ( مادر اکبر )و موقع شام هم رفتیم خونه عمه لیلا و تا یک شب اونجا بودیم .
جمعه هم با عمو اصغر ( به قول ارمیا اتدعر ) و عزیز رفتیم سر خاک بابای اکبر و نهار هم برگشتیم خونه عزیز و عصرهم از اونجا رفتیم خونه خاله فهیمه و باز به اصرار دادا شب اونجا موندیم .
شنبه ٩٢/٢/٧ این عکس رو گرفتم ( پنجشنبه ٩٢/٢/٥ ظهر خودم موهای ارمیا رو کوتاه کردم )
اینم باز شنبه هفت اردیبهشت هست که ارمیا داره نماز میخونه
دوشنبه نه اردیبهشت 92 ( اینم کمک کردن ارمیا تو سبزی پاک کردنم )
چهارشنبه یازده اردیبهشت 92 امروز روز مادره - اینجا محوطه خونه خاله فهیمه است داریم میریم خونه خاله رضوان به مناسبت روز معلم و شام هم آنجا دعوتیم .
جمعه ١٣ اردیبهشت ( سر کوچه امون ، ارمیا یاد گرفته وقتی بیرون میریم فوری از دور نشون میده و حالتش رو در میاره که یعنی سوارش کنیم )
پنجشنبه 19 اردیبهشت فهیمه خونه ما بود هانیه هم عصر اومد بچه ها را بردیم پارک منظریه .