دنيا اومدن فرشته كوچولوامان( وانيا )
دوشنبه 20 بهمن سال 93
امروز تولد آنا بود معمولا هر سال به اين مناسبت شام ميريم بيرون ولي امسال يك مسافر كوچولو داشتيم كه دنيا اومد
از صبح ارميا ميگفت پس وانيا كي مياد ؟ به زور تا عصر ارميا رو نگه داشتم اكبر كه اومد رفتيم بيمارستان وقتي وانيا رو نشون دادن ارميا آنقدر ذوق كرده بود كه نگو .
درد سر موقع بيرون اومدن از بيمارستان شروع شد ارميا گريه ميكرد كه وانيا رو بدن ما ببريم خونمون به هيچ صراطي مستقيم نميشد كه اون مال ما نيست اكبر ميگفت تند تند ميارم پيش وانيا باهاش بازي كني ميگفت نه بدن ما خودمون ببريمش .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی