ادامه خاطرات نوروز 95
ده فروردين شام همه خونه خاله فهيمه بوديم و ارميا موقع برگشتن شب رفت خونه آنا .
يازده فروردين روز مادر بود كه دايي ها رفته بودن ديدن مامان كه مامان ميگفت ارميا اندازه يك آدم بزرگ تو پذيرايي كمكم كرد .عصر هم ارميا و اكبر رفته بودن و برام كادو خريده بودن
دوازده فروردين شام خونه دايي ناصر اينا دعوت بوديم كه صبح من با ارميا رفتم خونه آنا و بعد از ظهر هم خاله هانيه اينا اومدن دنبالمون رفتيم خونه دايي ناصر اينا و تا دير وقت هم آنجا بوديم كه خيلي هم خوش گذشت .
( برنامه سيزده بدر رو هم آنجا هماهنگ كرديم )
سيزده فروردين هم رفتيم مزرعه عمو جمال اينا كه حسابي به ما خوش گذشت و كلي هم بچه ها با هم تو هواي آزاد بازي كردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی