اصلاح موی سر
چهارشنبه ١٤ اسفند ٩٢
عصر با اکبر برای خرید عید رفته بودیم بیرون که برگشتنی دیدیم اون سلمونی که بابا همیشه میره، سرش خلوته تصمیم گرفتیم ارمیا رو ببریم اصلاح . البته قبل این سه بار اکبر خودش برده بود و دست از پا درازتر برگشته بود . این دفعه من و اکبر با هم بردیم و دوتایی نگهش داشتیم و آقای سلمونی بیچاره هم به زور کمی کوتاه کرد ولی آنقدر ارمیا گریه کرد که تا نیمه شب اکبر میگفت از ناراحتی دیدن گریه ارمیا حالم بده .( آخه این ارمیای ما حسابی بابایی هست و اکبر هم متقابلا همین احساسو بهش داره )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی