تاسوعا و عاشوراي حسيني
السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى أصحاب الحسین
از اول محرم اكبر ، ارميا رو شبها ميبره بيرون كه دسته ها رو ببينه وقتي هم ارميا مياد تو خونه براي من توضيح ميده كه بيرون چطور سينه زني ميكرده و پاهاشو چطور ميزده با يك شور و هيجاني تعريف ميكنه كه ديدنيه حرفهاشو نو هم حفظ كرده و خودش تو خونه با صداي بلند ميگه و دست اكبر رو هم ميگيره كه بيا دوتايي اجرا كنيم .
من و اكبر دوست داريم و آرزومونه ارميا وقتي بزرگ شد اهل نماز باشه و عاشق اهل بيت خدا هم انشاا بهمون كمك بكنه كه مومن تربيتش بكنيم
تاسوعا - امامزاده سيد ابراهيم
ارميا در حال روشن كردن شمع
نهار خونه آنا بوديم كه بچه ها جمع شده بودن تو حياط شمع روشن ميكردن از آنجا هم كه رفتيم امامزاده باز شمع روشن كردن ادامه داشت از آنجا هم رفتيم خونه خاله رضوان و بعد از شام كه برگشتيم خونه باز جريان شمع روشن كردن ادامه داشت .
تو خونه هم ارميا هي شمع ها رو روشن و خاموش ميكرد و كلي باهاشون بازي كرد
عاشوراي حسيني