خونه آنا
سه شنبه 9 دي ماه سال 93
از صبح رفته بوديم خونه آنا و آنا كه داشت كمدهاشو مرتب ميكرد ارميا گير داده بود كه وسايل ها رو كه ميذاريد اون بالا منم بايد بذاريد و آخر سر اكبر هم اونو گذاشت طبقه بالاي كمدها كه كمي بازي كنه ارميا و اكبر كلي با هم بازي كردن و ارميا حسابي مي خنديد و بهش خوش ميگذشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی