رفتن خونه دختر عمه جون
چهارشنبه 17 ديماه سال 93
صبح اكبر، من و ارميا رو برد خونه فهيمه و هانيه قرار بود ساعت سه بياد دنبالمون كه تا اون موقع هم بچه ها رو آماده كرديم و منتظر بوديم كه هانيه بياد .( مامان و آبجي رضوان و آقا محمد هم رفته بودن فرودگاه كه بخاطر رفتن به مكه قرار بود واكسن بزنن و خودشون از انجا قرار بود بياد خونه دختر عمه )
تا اومدن خاله هانيه سر بچه ها رو با انداختن چند عكس مشغول كرديم .
قربون اون خنده هاتون
خونه خاله فهيمه بوديم كه آرمان يك عكس از بچگي هاي ارميا برامون فرستاد كه خودم اين عكس رو نداشتم و كلي ذوق كردم ( دست آرمان درد نكنه )
اينم عكسهاي يادگاري تو خونه دختر عمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی