نان آور
پنجشنبه - پنج مهر ماه 92
پسرمون بزرگ شده
اینم شاهد
شده نان آور خانه
ارمیا تو این شرایط هم باز یک توپ باید دستش داشته باشه .
امان از دست این توپ دوست داشتن های ارمیا
امروز به خاطر سر ماخوردگیم اصلا حال نداشتم و خوابیده بودم که ارمیا رفت دوچرخه اش رو آورد و به من گفت :_ مامان بالام دو گعداخ _ دید باباش سرکاره و من هم حال ندارم میخواست با دوچرخه اش من رو ببره بیرون برگردونه
این کار ارمیا خیلی برام جالب بود
بعمر خویش با ما باوفا باش به پیری هم عصای دست ما باش
دلم خواهد که بینم شادکامت نشیند مرغ خوشبختی ببامت
یکسال بیشتره براش کیف خریدیم ولی بر نمیداره الان که مهر شده و بچه ها رو میبینه که موقع رفتن به مدرسه کیف برمیدارن، اینم الان وقتی بیرون میره مثل بچه مدرسه ای ها کیفش رو میاره پشتش بندازم .