از شیر گرفتن
بعد از برگشت از مشهد از تاریخ نه تير( یکشنبه )شروع کردم ارمیا رو از شیر گرفتن (سخت ترین دوران )
همش یک جا می افتاد و می خوابید - خیلی دلم براش میسوخت
شنبه 15 تیر خاله و دخترخاله ها قرار بود بیان خونه آنا و ما هم آنجا بودیم.( هر وقت میریم خونه آنا ، ارمیا کلی خوشحالی می کنه ) البته هر روز از خواب که بیدار میشه میگه گعداخ میگم کجا میگه آنا گیل
ارمیا عاشق سویچ و موبایله
16 تیر ارمیا صاحب یک پسر عمه شد بنام علی که ارمیا بهش میگه علی توچول ( منظورش علی کوچولو هست )
اینم عکس علی توچول ما
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی