بارش برف
سه شنبه 19 آذر سال 92
مامان که رفته مشهد شب رفتیم خونه اشان تا شام رو با بابا بخوریم .ارمیا همش سراغ آنا رو میگرفت جاش واقعا خالیه ( خونه بدون مامان اصلا سوت و کوره ) . موقع برگشتن به خونه برف شدیدی می بارید و ماشین لیز میخورد و کولاک بود و به سختی برگشتیم خونه ، و مدارس شیفت صبح تعطیل شد .
آبجی رضوان زنگ زد که مدارس تعطیله و خونه است و گفت که برم خونه اشان و منم ارمیا رو آماده کردم و رفتیم .
ارمیا با دیدن برف ها و سفیدی زمین کلی ذوق کرده بود .
وقتی رسیدیم خونه ارمیا رفت دنبال اسباب بازی ها و شروع کرد به بازی کردن و بعد از کمی هم پارلا و ال آی اومدن و سه تایی حسابی بازی کردن و بهشون خوش گذشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی