رفتن خونه خاله هانيه
دوشنبه 9 شهريور سال 93
عصر كه عموجان چشمهاشو عمل كرده يك سر رفتيم ملاقاتش كه دختر عمو چند تا توپ رنگارنگ آورد و به ارميا داد از صبح هر جا رفتيم تو دستشه و شب هم همه رو چيده بود كنارش و با اونا خوابيده بود اينجا هم باز اون توپها داخل نايلون هستند .
وسط كوچه گير داده بود ميخوام اين مجسمه رو بشورم تا تميز شه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی